بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

اگر که بیهُده زیباست شب / برای چه زیباست / شب / برای که زیباست؟ــ شب و / رودِ بی‌انحنایِ ستاره‌گان / که سرد می‌گذرد. و سوگ‌وارانِ درازگیسو / بر دو جانبِ رود / یادآوردِ کدام خاطره را / با قصیده‌یِ نفس‌گیرِ غوکان / تعزیتی‌می‌کنند / به هنگامی که هر سپیده / به صدایِ هم‌آوازِ دوازده گلوله / سوراخ / می‌شود ؟ اگر که بیهُده زیباست شب / برای که زیباست شب / برای چه زیباست ؟ چه کیفی داره وقتی صبحانه ات تموم شد تازه یادت بیفته که صورتتو نشستی ! چه آدم کثیفی شدم ها ! تا دیدم برادرم با حوله اومده صبحانه بخوره امدم بالا تا به قیافه خوشگلم لبخند نزنه ! دیشب خیلی باد اومد . توی تاریکی چشمهامو تا آخر باز نگه داشته بودم . سایه درختها افتاده بود روی دیوار اتاقم . مثل ارواحی بودند که می رقصیدند . نمی دونم چقدر گذشت ولی دیدم دارم می ترسم . بازم از رو نرفتم و چشم بسته بیدار موندم . صبحم با صدای ماشین آقای همسایه بیدار شدم . خیلی ممنون که نمی ذارن روزهای تعطیلم به بطالت و تنبلی بگذره ! راستی اومدم بگم امروز یه همایش برای آقای شاملو توی دانشکده آب و برق شهید عباسپور ساعت ۲ بعد از ظهر بر گزار می شه .فعلا من برم صورتمو بشورم !!!
نظرات 3 + ارسال نظر
حباب کوچک چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:58 http://leilymadani.blogsky.com

حالا چه عجله ایه؟ بذار وقتی از همایش برگردی بعد.(چشمک)
من یه پسرخاله دارم که وقتی بچه بود تا صورتشو صبح ها نمی شست به کسی سلام هم نمی داد! چه برسه به صبونه خوردن.
:-)

فائزه چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 13:17 http://bedoneemzaa.blogsky.com

واقعا shame on me!!!

omid یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 15:02 http://caferain.blogfa.com

عاشق اینجور شخصیتهایی ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد