بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

هر روز صدای زنگ در خانه زده می شود . بی آنکه منتظر کسی باشیم . و و قتی در را باز می کنم سه تا بچه قد و نیم قد ایستاده اند . ظاهرشان مثل ما نیست . مثل ما لباس نپوشیده اند . اصلا مال اینجا نیستند . فقط می دانم خانه اشان همان آلونکی است که در سمت چپ پنجره پیداست . و مثل ما انسانند و حتما گرسنه می شوند . حتما از سردی هوا سردشان می شود . و احتیاج به محبت دارند . امروز مامان بهشون انار داد . وای ۱۳ تا تمرین . اون هم ترجمه نشده . تازه هیچ کدوم رو هم بلد نیستم . کمک !
نظرات 4 + ارسال نظر
سحر یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:46 http://ghoroob.blogsky.com

همیشه خیلی ها اون موقع که انتظارشون رو نداریم میان

[ بدون نام ] یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:55 http://write-off.blogsky.com

ناتاناییل یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 16:32 http://6200.persianblog

خوش به حال انارا.....

[ بدون نام ] یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 19:47 http://aidin21.persianblog.com

انار ميدين منم بيام//؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد