به تو دستمیسایم و جهان را درمییابم،
به تو میاندیشم
و زمان را لمسمیکنم
معلق و بیانتها
عریان.
میوزم، میبارم، میتابم.
آسمانام
ستارهگان و زمین،
و گندمِ عطرآگینی که دانهمیبندد
رقصان
در جانِ سبزِ خویش.
از تو عبورمیکنم
چنان که تُندری از شب.ــ
میدرخشم
و فرومیریزم. (شاملو )
ببین بارون گرفته .
زیبا بود
به منم یه سر بزن
سلام. جالب بود و جالبتر که اینجا هم الان بارونه.
کاش حرفی برای گفتن داشتم. کاش حد اقل بلد بودم چیزی بگم............من update شدم
بارون، برای من که خیلی خاطره داره ...
من این پایینی رو خیلی دوست داشتم!!!! همه ی قانون ها هستی رو زیر پا بذارم!!!!!!! ...
نمی خوام غر بزنم و نقو نوق کنم... اما حال من هم الآن شبیه همون سه تا مطلب پایینته... تاریکم و اخمو... بسته... خفه... سنگین... و در عین حال دلم شور می زنه... ناآرومم.. قرار ندارم... بگذریم... حس غریبیه... عجیبه ، اولین باره شاید دچارش می شم!!!
بارونو نگو غوغا کرد دیشب...
وای!
احساس...نور
من بارون دیگه کممه ! نمیشه اینفد بیاد سیل شه ؟
یاد شاملو گرامی...و باران...همیشه...
بگو ابر بباره ... می خواااااااااااااااااااااام ... جون بگیرم ..
خوبی فائزه جون؟
بارون..تازگی..درخشش.
خوبی خانمی؟
؟؟؟
به تو نگاه می کنم و می دانم که تو نیازمند یکی نگاهی
تا به تو دل دهت
آسوده خاطرت کند
بگشایدت
تا به در آیی..
منم دلم تنگ شده بود. برای همه.
:X
سلام میهمانی خدا مبارکت باشد.نعمتت افزون ، دوستانت بی شمار ،غمت محو،لبت خندان،چهره ات شاد،وزنت متعادل،عمویت پایدار...