بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

سی ماهگی

فردا دخترک سی ماهه می شود

یعنی دو و نیم ساله.

وقتی به دخترم فکر می کنم، یاد چه چیزهایی می افتم؟

بیشتر کسانی که از نزدیک او را دیده اند، به لپهای نرمش اشاره می کنند و دوست دارند او را ببوسند و او همیشه از بوسیدن اجباری فرار می کند. هنوز دیگران متوجه نشده اند که بچه ها را نباید به اجبار بوسید و دخترک هم هنوز نتوانسته با این 

مسئله کنار بیاید.

وقتی از کلاس می رسم بسمتم می دود و مثل فیلمها، 

می نشینم روی زانو و بغلش می کنم، از شادی جیغ می کشد. بهترین لحظات عمرم همین است.

شنیدن صدای خنده هایش و لبخندهای پر از مهرش.بوسیدنش و گفتن دلم برایت تنگ شده بدون هیچ خجالت و فاصله ای.

خوردنی هایی که دوست دارد:

شکلات،بستنی، لواشک، زیتون، ذرت، 

خورد خورد(به پولکی می گوید)، پسته، بادوم هندی،سیب، سیب زمینی سرخ کرده،حلیم.

تازگیها در کلاس من می توانم مشتاق خوردن شیر هم شده،

من هم بستنی،شیر، شکلات و بیسکوییت،موز و سیب،پسته و بادوم را رنده می کنم و به عنوان عصرانه خیلی دوست دارد.

عاشق کتاب و مجله خواندن است.

عروسکهایش را اسم گذاشته و ردیف روی پایش می خواباند و بعد چای دم می کند و تند تند برای ما چای های خاله بازی می ریزد.

با لگوهای بزرگ می سازد و اسمش را ماشین، کشتی و قایق می گذارد.با دوپلوها و کلاسیکها هم چیزهای متنوعی می سازد.

در کلاس من می توانم تغییر بزرگی کرد و آن رنگی بازی بود که آن مقاومتی که می کرد شکسته شد و با رنگ بازیش در حمام بهتر و بهتر شد.


نقاشی روی کاغذ را خیلی دوست دارد.

یاد گرفته با همسالانش بازی کند و دوستانش (محیا و غزل، ستایش و مهیاس) ورد زبانش است و هر لحظه باهاشون تلفن صحبت می کند.

هنوز از خمیردندان خوشش نمی آید.

بیشتر کلمات را می گوید.

کلمات بامزه:

مواظب می باشم، مامان بیا بغلم، 

وقتی میخواهد من را خر کند می گوید: خوشگلم، خانومم، عزیزم و قربون صدقه ام 

می رود.


#سی_ماهگی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد