بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

علی معلم

دنیای تصویر مجله دورانی بود که ریاضی می خواندم، برای اینکه عشق فیلم بودم، هر وقت می شد مجله را می خریدم و می خواندم اما یک موقع تصمیم گرفتم نخرم و هربار که از جلوی دکه رد می شدم دلم قنج می رفت برای ورقهایش، بوی مجله اش، برای صفحه های آخر که فیلمنامه چاپ می شد، برای نقد فیلمها و ...

دنیای تصویر تمام نشد و ادامه داشت، حتی ویژه نامه صدسالگی سینما خوب یادم هست که اسمم را چاپ کرده بود، خب منم برای مجله نامه نوشته بودم و ده فیلم برتر خودم را انتخاب کرده بودم...

تا همین پنج شنبه که عهدم را شکستم و عکس روی مجله کسی بود که دیگر نیست. کسی بود که این سالها جشن حافظ را راه انداخته بود و با هر سختی بود هنرمندان را جمع می کرد، کسی که سعی کرد شیوه جدیدی از نقد را در مطبوعات سینمایی جا بیندازد. و حالا تمام صفحات مجله درباره اش بود.

آخرین بار در برنامه هفت در یکی از شبهای آخر جشنواره آمد، همان موقع که کاندیداها اعلام شده بود و صدای خیلیها در آمده بود.

کلی خاطرات جالب در وصف همین کاندید شدن و جایزه دادن جشنواره فجر تعریف کرد و من همچنان محو کت و شلوار سفید و انگشترهایش بودم.

نشسته ام و مجله را می خوانم و فکر می کنم حالا حالاها جای خالیش در سینما پر نخواهد شد.

#علی_معلم روحت شاد.


آخرین جمعه

#اردیبهشت٩٦

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد