روزهایی زنده شد که عاشق بودم.
دیشب چه بودم؟
یک درمانده که هیچ کاری نمی توانستم بکنم جز نگاه و حسرت و آه.
شاید اگر از عشق پر بودم اینگونه نبودم. دلم می خواست داد بزنم، دلم می خواست گریه کنم. اما نشد.
من خودم نبودم.