آخرینباری که کتاب خواندید کی بود؟ اگر مدت زیادی از این زمان گذشته باور کنید که شما آدم باسوادی نیستید. مهم نیست آخرین مدرک دانشگاهیتان چی بوده و یا چقدر کتاب دانشگاهی دارید که تلنبار کردهاید توی انباری یا کتابخانه، آدمهایی که کتاب نمیخوانند آدمهای خطرناکی هستند. وقتی کامنتها را زیر پستها میدیدم که پر بودند از فحاشی و زشتیشان را فقط میتوان به جهنم تشبیه کرد، فکر کردم کدام یکی از این موجودات یکبار مفهوم جهان خیالی داستان را دریافته؟ گمانمان این است که با کتاب نخواندن هیچ اتفاقی نمیافتد اما متوجه نیستیم که چطور از درون پوک شدهایم. حالیمان نیست که هیچچیزی برای ارائه به جهان هستی نداریم. تنها اثری که بر جهان میگذاریم لکههای زشت و کثیف نادانی است.
اگر فکر میکنید با عضویت در کانال توئیتر فارسی و خبر فوری و فلان و بهمان از اوضاع ایران و جهان مطلع میشوید و در مقام یک نظردهنده با شعور قرار میگیرید، باز هم اشتباه میکنید. غلطهای املایی دیگر مهم نیست وقتی که بیشتر آدمها یک لایه نازک تا از دست دادن شأن انسانیشان فاصله دارند. و بعد بیدرنگ تبدیل به موجوداتی میشوند که انسانهای بدوی در برابرشان نجیب و محجوباند. کلام و کلمه در مقابل این موجودات ماهیت دیگری پیدا میکند. چرا ما اینقدر متورم و بادکرده هستیم؟ غرق در خودستایی و خودشیفتگی؟ واقعاً درباره خودمان چی فکر میکنیم؟ شبکههای اجتماعی جای کتاب خواندن را نگرفتهاند، فقط دارند ترشحات ندانستن را به رویمان پرتاب میکنند و به یادمان میآورند ما مدتهاست با تلفنهای هوشمندمان به عصر جاهلیت برگشتهایم.