درباره الی | اصغر فرهادی | 1387

در تاریخ سینمای ایران ، درباره الی در نمایش بی کم و کاست واقعیت زندگی اصیل ترین و بی شبیه ترین است یا لااقل من در حافظه ام سراغ ندارم (و از نظر من بسیار بهتر از فیلمهای بعدی فیلمسازش ، جدایی نادر از سیمین و گذشته) . حالا دیگر ، پس از چهار سال و چهار ماه و در چهار بار دیدن مطمئن هستم که یک اتفاق مهم در سینمای ایران افتاده ست. یک اتفاق مهم "درباره اسم" ، یک اتفاق مهم "درباره حادثه" ، یک اتفاق مهم "درباره حقیقت و قضاوت" و یک اتفاق مهم "درباره پایان".

درباره اسم

به راستی چرا "الی"؟ این سوالی ست که همه با شنیدن نام فیلم اصغر فرهادی میپرسیدند. اتفاقا یکی از هوشمندانه ترین کارهای فرهادی در این فیلم انتخاب همین اسم الی بوده ست. این انتخاب دقیقا به شخصیتی بر میگردد که ترانه علیدوستی بازی میکند، یک مربی مهد کودک که هیچ کس بیش از این از او نمیداند ؛ نه از خانواده اش ، نه از محل زندگی اش و نه از شماره تلفنش. البته وقتی حتی کسی نمیداند اسم کامل او چیست توقعی هم بیش از این نمیرود. اولین بار وقتی پلیس به ویلای ساحلی میاید به روشنی با این نکته روبرو میشویم و تازه میفهمیم از الی هیچ چیز نمیدانیم.

درباره حادثه

درباره الی از آن دست فیلم هاست که شخصیت هایش را قبل و بعد از یک حادثه نشان میدهد.به این ترتیب می بینیم که آنها چقدر عوض شدند و چگونه به جان هم افتاده اند. اما در همین زمینه هم فیلمساز چنان با عشق و احترام شخصیتهایش را به تصویر میکشد که از هیچ کدام بدمان نمیاید. فیلم تعبیرهای مختلف و بعضا متضاد تماشاگرانش را برمی انگیزد. در پایان هرکس بخشی از نگرش خود را در آن میبیند. در سینمای ایران فیلمهای زیادی ساخته شده اند که تا نیمه خوب پیش میروند و بعد در ادامه تماشاگر را رها میکنند.

درباره حقیقت و قضاوت

الی با کنش هایی بسیار معمولی توانست به یکی از شخصیتهای ماندگار و رازآمیز سینمای ایران بدل شود. (و نیز سپیده با بازی گلشیفته قراهانی برای نمایش دادن زخمهای ناسوری که بر بودن خود دارد). هیچ کوششی برای انطباق الی بر تعاریف خیر و شر انجام نمیشود (و در مورد سپیده و دیگران نیز به فراخور نقشی که در آن قرار دارند). به رغم اینکه آن جمعیت کوچک (تا حدودی به جز سپیده) هم پیمان میشوند که الی را گناه کار و مقصر بدانند (و تا حدودی سپیده را) اما نمیتوانند ما را با قضاوت خود همراه کنند و اصلا به قضاوتی برسانند. این بی قضاوتی مهمترین جلوه آن واقع نگاری توام با ابهام است. در حالی که "دروغ/نقاب" به یکی از مبانی ارزیابی اخلاقی بدل شده ، درباره الی نشان میدهد که آدمها در تعاریف و کارکردها و قضاوتهای خود درباره دروغ گم شده اند. این را به نوعی میتوان یک واقعیت جامع نیز به شمار آورد که حقیقت گرا نیز هست.

درباره پایان

اشتباه است که فکر کنیم با ادعای نامزد الی (با بازی کوتاه ولی درخشان صابر ابر) که جسد را متعق به الی دانسته ، ماجرا تمام شده ست. به قول میکل آنجلو آنتونیونی "داستان های امروزی همین اند ، بی آغاز و بی پایان". درباره الی هم مثل بسیاری از شاهکارهای انسان شناسانه معاصر در پی کشف ماجرا از دل روزمرگی های بی پایان است. این فیلم را میتوان یک برش تصادفی فرض کرد از جیغ های سرخوشانه در دل تونل تاریک تا سکوت شرمگینانه در تاریکی احساس گناه و تقصیر (ابتدا و انتهای فیلم). در مورد مرگ الی نیز قطعیتی رقم نخورده و ظاهرا کم اهمیت تر از این بوده که ما را دچار جدل کند و به شک مان بیاندازد که آن بخش کوچک و نامطمئن صورت جنازه  که نشان داده میشود قابل انکار است. تائید نامزد پریشان و دل بریده الی نیز میتواند دروغی برای پذیرش مرگ و فراموشی الی در ذهن خودش باشد. درست است که منطق روایت بیشتر موافق مرگ الی است اما در قطعیت های زندگی نیز سایه ایی از شک حضور دارد.

درباره الی فیلم تلخی است. یکی از تلخترین فیلمهایی که در این چند سال اخیر دیده ام و یکی از دلایل این تلخی کشنده ، واقعی بودن این تلخی است. اینکه فیلم میکوشد تمامی نقابهای ما و اطرافیان را پس بزند و خود خودمان را نشانمان بدهد و بعد ، ما را در این تلخی و سیاهی بی پایان رها کند. در جایی ار فیلم احمد نقل قولی از زن آلمانی اش را به زبان میاورد که : یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است. این فیلم شبیه همان نقل قول است با این تفاوت که هر دوسوی آن را به ما نشان میدهد : هم پایانی تلخ را برایمان رقم میزند و هم ما را در تلخی یی بی پایان رها میکند.

حالا ، پس از چهار سال و چهار ماه و در چهار بار دیدن مطمئن هستم که نه تنها درباره الی بهترین فیلم اصغر فرهادی تاکنون است ، بلکه در کنار فیلمهای "دختر لر" ، "گاو" ، "قیصر" و "هامون" ، یکی از پنج فیلم جریان ساز و تاثیر گذار تاریخ سینمای ایران نیز هست.

 

Asghar Farhadi - January 1, 1972 (age 41), Khomeyni Shahr, Iran


نویسنده مهمان : علی خسروشاهی