کاش همه ی سختی های زندگی مثل پله های طبقاتی بود که تو فیلم ها تمومی نداره. باید خوشحال باشم، خیلی هم هستم، خوشحالم که جفتشو پیدا کرده، خوشحالم که جفت همدیگه هستند، خوشحالم که دیگه تنها نیست، خوشحالم که خوشحاله، خوشحالم که داره از مرحله ی گذار زندگی اش گذر می کنه، خوشحالم که همه چیز خیلی ساده و راحت داره جور می شه و پیش می ره، ..یکم سخت و غریبه این حس ولی خوشحالم، حال عجیبی دارم، هم دارم انگاری از دستش می دم  و هم می دونم که در آستانه ی بدست آوردن شیرین ترین لحظات زندگی اش ایستاده، هیچ وقت برای هیچکس اینهمه آرزوی خوشبخت شدن نداشتم، گاهی فکر می کنم حتی بیشتر از خودم دلم می خواد خوش کام و خوش بخت بشه.. به قول خودش آسمان زیبا با همه وسعتش در کنارش قرار گرفته و جفتش شده.. خوشترین باشند همیشه.

 

 

پ ن: زخم های آدم سرمایه اس، سرمایه تو با این و اون تقسیم نکن،داد نکش، هوار نکش، صبور، آروم و بی سر صدا همه چیزو تحمل کن.(شب یلدا/ کیومرث پور احمد)

پ ن: امان از این انگشت شصت دست چپم که همش زیر دست و پا می افته، تقصیر خودشه که گاهی گوشت و پوستش در تماس با صفحه سمباده ساب می خوره و گاهی ناخن و گوشتش با چوب و دریل از جا کنده می شه، تقصیر خودشه که تند تند داره نبض می زنه و ۳ درجه هم تب داره، وای که چقدر هم ناله می کنه از درد.