بیا سر و سامان نگیریم لطفا. من سر و سامان دوست ندارم. من از اینکه بتوانم پیش بینی کنم که هفته آینده و ماه بعد و سالهای پیش رو را چگونه خواهم زیست حالم به هم میخورد. و از زندگی همه آدمهای اینجوری هم حالم به هم میخورد. از اینکه سالهای عمرم را به صورت بستههای از پیش طراحی شده تضمینی بگذرانم...
من از تمام سر و سامان دنیا همین که روزهایی برای خودم و اعتقاداتی برای خودم داشته باشم برایم کافی است و به نظرم، بزرگترین نعمت زندگی غیر قابل پیش بینی بودنش است که ما داریم با علم و درایت و تکنولوژی خودمان، نابودش میکنیم، مثل طبیعت.