نبض

یادم باشد همه کفش هایت را از توی جاکفشی بردارم. برس سرت را یک جایی بگذارم که چشمت بهش نیفتد.

پیراهن هایت را باید درز بگیرم از دو طرف. 

کلاه... یادم باشد یک کلاه هم برایت بگیرم. می دانم دوست نداری کسی ریزش موهایت را ببیند.

یادم باشد رادیو را هم برایت بیاورم. حالا که دیگر چشمهایت آنقدر کم سو شده که نمی توانی صفحه تلویزیون را ببینی.

یادم باشد صبورتر شوم، یادم باشد هر روز بهت بگویم بیشتر از قبل دوستت دارم.


به بهانه "زنگ انشا" از یادم باشدها نوشتم...


نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۰۸ساعت 11:37 توسط محبوبه| |

Design By : Mihantheme