سوپرانو بر آب

نفس کشیدن در آب

 

امروز مراسم عروسی دوست بسیار عزیز و فرهیخته ام فائزه با همسر نجیب و شریفش، فرهاد است .

از آنجا که همسر نازنینم همیشه طلایه دار انجام وظیفه در بدترین و اضطراری ترین شرایط ممکن است و از همراهی من نیز در آن مراسم عزیز معذور ؛ نتوانستم ، یا به عبارتی صحیح تر نتوانستیم امروز را در کنارشان باشیم.

با اینکه دلم خیلی میخواست خانوم کتابخورم را توی لباس مجلل عروسی اش تماشا کنم اما مسلمن دلخور نیستم . همیشه هم به او و انرژی بی حصر و تسلیم ناپذیرش در برابر واقعیت های تلخ و گزنده ی زندگی حسادت کرده و میکنم.

اینکه فائزه تحت هیچ شرایطی دست از رویارویی با خیال ها و آرزوها و خواسته هایش لابلای سطرهای کتاب و نوشته هایش بر نمیدارد و مرا مبهوت و شیفته و واله ی خودش کرده است .

فائزه و فرهاد عزیز

عروسیتان شیرین و طلایی و سبز .

+   سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۱     بکا  |