بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

بعضی وقتها اتفاقهایی در زندگی می افته که باعث می شه راحتتر زندگی کرد . توی تعطیلات خیلی فکر کردم .شاید یه جورایی خودم هم تعطیل و بی خیال به همه چیز فکر می کردم و خوش می گذروندم . الان دیگه از بیشتر چیزهایی که عصبیم می کرد رها و آزادم و احساس خوبی دارم . خیلی خوب. دلم برای اینجا خیلی تنگ شده بود .برای نوشتن توی صفحه تمام آبی .حالا اون لیست آرزوها یکی یکی داره کم و کمتر می شه . چون بهشون می رسم یا دیگه اصلا آرزوم نیستند . امسال رو خیلی دوست دارم . چون در حین اینکه بزرگتر می شم اما کودکیمو هم بیشتر حفظ کردم .
تو برای همیشه دست نیافتنی بودی حتی وقتی به من نزدیک بودی .من تو را با علم به این موضوع دوست داشتم و دارم .