بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

Fleabag

دارم سریال fleabag را می بینم . این سریال چیزی در من زنده کرده است که عجیب شده ام. چیزهایی نوشتم که نتوانستم جایی منتشرش کنم، فقط برای تو فرستادم که تو هم از جسارت حرف زدی. جسارتی از اندیشیدن و نوشتن و در عمل کردن. تبریک و شادباش. سریالی با موضوعی که کمتر درباره اش حرف می زنند. چه در فرهنگ ما چه در فرهنگ غیرایرانی. 


قورباغه

قورباغه از آنجا که نوید به پسر صدا کلفت که پولیور مسخره ای پوشیده ، دستور می دهد ، وارد دنیای سورئالیستی می شود که باورنکردنی است. اول فیلم می نویسد هر حقیقتی که در فیلم شکل می گیرد می تواند حقیقت داشته باشد . پس این یک داستان واقعی است. شوکه شده ام . از اینکه همیشه هومن سیدی آدمی را شگفت زده می کند. خیلی خوب و روان دنیایی را می سازد که باهاش زندگی می کنیم.
تو می دانی که فیلم است اما آنقدر حرفه ای و قشنگ ساخته شده، حرکات دوربین، نگاه های ساخته شده از آدمها فوق العاده است. به نظرم به جای این سریالهای آبکی تلویزیون ، این محصولات نگاه تازه ای به سریالهای ایرانی باز می کند. منتظر قسمت دومش هستم.

تجربه ای تازه

آنقدر خسته ام که خوابم نمی برد. این روزهای عجیب چقدر تند تند می گذرد.

چیز مهمی که امروز برای اتفاق افتاد این بود که خانه های متفاوت ، آدمهای مختلف، بچه هایی با تربیتهای متنوع و نگرش آنها به بازی و کلاس و زندگی. مادرانشان و نوع نگاه آنها. مدل زیستن هر کدام چقدر متفاوت و جالب است. هیچ وقت فکر نمی کردم که به خانه بچه ها بروم و با آنها بازی کنم. 

زمستان مبارک

امروز روز اول دی ماه است.