بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

dream or reality 2

دیگر خواب نخواهم دید:

که زمستان است؛

برف سنگینی باریده؛

می دوم در میان جاپاها.

یا آدم برفی ساخته ام.

و می خندم.

دیگر خواب نخواهم دید.

که تو در کنارمی؛

دوستم داری!!؟

یا با هم حرف می زنیم؛

حتی اگر دوستم نداری.

دیگر خواب نخواهم دید:

که دستانم عشق می ورزند.

به رنگها ؛ اشیا و سایه ها

یا نقاشی می کنند؛

بدون رنگ ؛ بدون امضا.

تمام خوابهایم؛

واقعیت دارند؛

اگر خودم از خواب بیدار شوم

یا ...

پ ن ۱: هنوز نازی نرفته اما دلم برایش تنگ شده .

پ ن ۲:سردرگمم.

پ ن ۳‌:مریم خانوم گوشی رو بردار.

نظرات 9 + ارسال نظر
سایرکس پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 22:16 http://stalker.blogsky.com

{چشمک}

بارون پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 22:24

هوووم!
دوست دارم اینجا رو، مخصوصا وقتی بوی امید میده :)
:*

متهم پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 23:26

به خوابه زمستونی نری؟

زمستون پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 23:27

به خوابه زمستونی نری؟

مریم میرزا جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:27 http://wchapter.persianblog.com

۱- به خواب زمستونی نری ۲- چشم ۳- عروسی بودم، نشنیدم

حسنا جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 19:30 http://6200.persianblog.com

اگه قدرتی باشه دوست دارم زنگ بزنمو صدای موفقیتت رو بشنوم.اما خودم اینقدر داغونم که فعلا تبریک رو به همینجا اکتفا میکنم.ایشالا که بهترینها همرات باشه

سجاد جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 21:22

حتی وقتی تو بدترین وضع هم مینویسی از خوندن نوشته هات آروم میشم :)

الهه سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 15:38

نازی خانوم کجا میخواد بره ؟؟ خوش بحالش ... دلم یه ....

نانا سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 20:18

خواب که بهترازبیداریه..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد