بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

حالم از این زندگی بهم می خورد ، دلم می خواهد فقط گریه کنم ، اما اشک هایم هم تمام شده و هیچ حوصله اطرافیانم را ندارم . آدمهایی که از صبح سعی می کنم برایشان بهترین باشم ولی آنها هیچ وقت قدر نمی دانند . تف به این زندگی .

نظرات 1 + ارسال نظر
بلانش سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:47

غلط زیادی کرده هرکی به تو بد کرده تف تو روحش که فائزه جونمو ناراحت کرده؛ بیا پیش خودم بیا بغل من!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد