بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

سری که درد می کرد ، دستمال بستم

می توان پنهان کرد یا پنهان ماند ،

فرار کرد یا فراری داد ،

ساکت کرد یا سکوت کرد،

می توان نشست روی به روی هم و یک ضرب و بی وقفه حرف زد بعد از مدتها و فهمید چقدر حرف داریم حتی تا دم در،

چای خورد و دم کرد و باز هم چای خورد،

پسته خورد و غصه ها را ریش ریش کرد ،

تصمیم های جدید گرفت،

داستان های تازه نوشت،

و نخوابید،

قصه غصه ها را دوره کرد،

جوید ،

درد را نشخوار کرد.

وسبک شد.


نظرات 1 + ارسال نظر
omid جمعه 12 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 17:07 http://caferain.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد