بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

هشتاد و هشت

بیست و سه خرداد هشتاد و هشت را هیچ وقت فراموش نمی کنم. دوستم بدون خداحافظی رفت و تا حالا ندیدمش و دلم برایش ضعف می رود. بچه دار شده و برای خودش در سرزمین دیگری زندگی می کند. چه شد که به این روز افتادیم؟ حالا اصلا رای بدهیم که چه بشود؟ به چه کسی رای بدهیم؟ سال هشتاد و هشت هنوز زخم می زند بر تن ما. موهای سفید میرحسین این را می گوید. آخ ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد