بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

یادگار

وبلاگی که از من خاطره داشت پاک کردی، شاید هم چیزی و ردی ازمن نبود و نداشت. اما دیشب فهمیدم چیزی نبوده و همه را پاک کردی. غمگین شدم. نوشته هات را می خواندم و یادی از روزهای قبل امسال برایم زنده می شد. شاید باید به آینده چنگ بزنم وقتی چیزی از گذشته مقدس نیست. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد