بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

دخترکم دارد بزرگ می شود

دخترک هر شب قبل از خواب یک کتاب می خواند . یک سررسید برداشته و خاطراتش را می نویسد. کلماتش را هر طور که می گوید می نویسد البته قرار بر این است که من نخوانده باشمش. اما من غش کردم برای نوشتن هایش. من از راهنمایی دفتر خاطرات داشتم. او از هفت سالگی. اینها یعنی تغییر نسل. 

وسط کتاب خواندن خوابش می برد. امشب بغلش کردم موقع گریه کردن و بهش گفتم من توی دنیا تو را از همه بیشتر دوست دارم. به چشمانم نگاه کرد و آرام شد. 

می خواهم هر روز بهش بگویم چقدر دوستش دارم.

نظرات 1 + ارسال نظر
Blue Mahya دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1400 ساعت 00:27 http://Bluemahya.blogsky.com


چه آرا‌م‌بخش و تسکین دهنده

خیلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد