بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

کلمه ها جان منند

دیشب نوشتم. یک نفس و بدون وقفه. وقتی داستانی را اینطور تمام می کنم حال بهتری دارم. حالم خوب است چون نوشته ام. دیشب دخترک موقع نوشتن هی سوال می پرسید چرا می نویسی؟ تا حالا چند تا داستان نوشته ای؟ چند خط مانده که داستانت تمام شود؟ تا کی وقت داری؟ برایش جالب شده و البته هم خیلی دوست ندارد که پای لب تاپ باشم. 

صبح شده و من باز هم نوشتم. امیدوارم قشنگترین نوشته های دنیا را بنویسم و کلمه ها را کنار هم مثل یک سمفونی بنشانم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد