بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

ای جبران کننده دل شکستگان

دیشب خوابت را دیدم.

دیشب تا صبح نخوابیدم و تایپ می کردم. دلم می خواست چیزی که تایپ می کنم داستان باشد. داستانی که توی ذهنم است و نیست. اما مجبور بودم که پروپوزال تایپ کنم . نصفش را تا دم سحر تایپ کردم.

بعد از سحری خوابیدم و آن وقت بود وقتی که با دل شکسته و آه می خوابیدم ، خواب تو را می دیدم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد