بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

عروس

دارم عروس می شوم.یک عروس واقعی ، با تمام خصوصیاتش ،با تمام ناز و اداها و خوبیها و بدیهایش ، باورم نمی شود ، با لباس سبز .تماما مخصوص و سبز . با موهای بلند و دلفریب . انگار دارد خوشم می آید .و دوستش دارم . اما هنوز با احتیاط و عاقلانه .

زمزمه شبانه

گاهی فکر می کنم می شناسمش اما بعضی وقتها هم نه . و این همه که در ظاهر دوستم دارد می ترساندم . من هنوز در حال چشیدنم و طعمش را نمی دانم اما او هنوز نچشیده می گوید هیچ گاه تنهایم نمی گذارد .این همه عجیب نیست برای یک ازدواج سنتی ؟