بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

پرنده

تمام زن بودن را اگر به موهای بلند بدانی،

من دیگر موی بلندی ندارم.

وقتی جرات بکنی که خودت را به دست قیچی آرایشگر بسپری، یعنی خودت را می سپری به روزگار که گاهی با داس می افتد به زندگیت و تا همه چیز را هرس نکند، ول کن ماجرا نیست.

باید پارو نزد،وا داد، باید دل رو به دریا داد.

وا دادم و خودم را رها کردم.

و موها را دادم به دست قیچی. 

قبل از اینکه دیگران بگویند، عیب کرده ام، خواستم خودم وارد عمل بشوم و اصلاح شوم.

سختترین کار دنیا همین است که بخواهی دست از قبلیها برداری و دل به جدیدیها ببندی.

من می خواهم 

به داد خودم برسم.

می خواهم که حواسم به خودم باشد.



وقتی چیده شدند، سبک شدم، و از همیشه رهاتر.

وقتی فکرهای تازه و نو داشته باشی، رها می شوی و سبک. مثل پر.

مثل پرهایی برای پرواز.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد