بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

تصمیم

بالاخره روز عروسی رسید.همون چیزی که همه انتظارشو داشتند ولی خودش نمی خواست .فکر می کرد یه عالمه کار داره و اصلا نمی تونه به ازدواج فکر کنه .اما همه اینها بهونه بود.بهونه بود که دوستی با تو رو از دست نده .می خواست با تو تا ابد دوست بمونه .وقتی به ستاره می گفت دوستی اش با تو مثل بقیه دوستیهاشه ستاره با نگاهی عاقل اندرسفیه نگاش می کرد و می گفت ولی ازدواج نمی ذاره باهاش ادامه دوستی بدی و نمی تونی دوسش داشته باشی!یه جورایی بهش احساس خفگی دست داد.حالا او داشت می شد یه خانوم شوهر دار که هنوز تو رو دوست داره .دیگه اخم کردن سر مراسم خواستگاری و دعوا و مرافه قبل و بعدش برای همه عادی شده بود و شاید مامانشم فهمیده بود که عاشق شده .هیچ کدوم این کارها فایده نداشتن.چشمهاشو باز کرد دید داره به یه آدمی که حتی یه ذره هم دوستش نداره میگه بله ! کابوس همیشگیش داشت به حقیقت می پیوست .جرات نداشت توی صورت کسی نگاه کنه .چون فکر می کرد اگه سرشو بالا کنه همه فکرشو می خونن.داشت اسمش می رفت تو شناسنامه کسی که نمیشناختش! آرزو کرد تو اینجا بودی.شاید یه کاری می کردی .اما خیلی دیر شده بود .باید خودش کاری می کرد .سرشو گرفت و به حالتی که حالش بد شده سریع بلند شد .هیچ کس نپرسید کجا می ره .هنوز آقا نیومده بود که خطبه رو بخونه.از پله ها بالا رفت .
مرد دید که از پله ها بالا رفت .پس از لحظه ای بلند شد تا ببینه چی شده؟اتاقها رو سرک کشید .کسی نبود .
نمی دونست چیکار کنه که متوجه شد در پشت بام بهم خورد.با عجله خودش رو به پشت بام رسونداما کسی نبود.فکر کرد خیالاتی شده .ناخود اگاه به لبه پشت بام رسید .دیگه دیر شده بود و همه چیز تموم شده بود.
نظرات 4 + ارسال نظر
دیوانه شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 15:38 http://www.divane.blogsky.com

ممنون از امدنت . و خوشا بحالت که گریه می دانی به قول دوستم نحورده مست . گریه بهنگام عجب نعمتی است که من معمولا از ان محرومم .
بازم بیا پیش ما دوست عزیز

رهای آبی یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 10:39 http://rahayabi.persianblog.com

مطلب جالبی بود . مخصوصا ان جمله(( .فکر می کرد یه عالمه کار داره و اصلا نمی تونه به ازدواج فکر کنه .اما همه اینها بهونه بود.بهونه بود که دوستی با تو رو از دست نده .می خواست با تو تا ابد دوست بمونه .

omid یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 14:55 http://caferain.blogfa.com

چه تراژیک

ششسی جمعه 10 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 19:11


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد