بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

کتاب را از وسط نصف می کنیم . قاتل ! جانی ! آدم کش ! کتاب نصف کن ! و هر دو با دهان باز می خندیم . چه خوشبختی عظیمی است با مریم ناهار خوردن ! کاشکی کتاب را دودر می کردی ! و این بلا را بر سرش نمی آوردی. البته می دونم پیشنهاد خودم بود . اما بقول خودت ابتکار جالبیه ! حالا نیمه اول دست من است و نصف دیگر فنجان چای دست تو . دلتنگیهایم را با شکر لبخند تو در چای حل می کنم و بعد همه را یکهو سر می کشم .
نظرات 7 + ارسال نظر
فضائی نو سه‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:13 http://saial.blogsky.com

سلام
عشق پاک رو جنایت ناپاک نمیکنند!!!
وبعد
شماره سوم هفته نامه وبلاگی فضائی نو منتشر شد
بر این باوریم که با نظرات شما این هفته نامه پربارتر میگردد
متشکریم

ساغر سه‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:47

مرسی بابت لینک. مرسی بابت اینکه ازت خوشم میاد. همینجوری الکی!

دیوانه سه‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 21:19 http://www.divane.blogsky.com

شما خیلی با کتاب خوب رفتار می کنید !
بدش چرا غصه بخورم . حالا که دوستای خوبی مثل شما دارم

جواد چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:13 http://javadrabiai,persianblog,com

سلام متن زیبایتان را خواندم.در ضمن اسم وبلاگتان هم فوق العاده قشنگ است.به ما هم سر بزن خوشحال خواهیم شد.منتظرتم.

aidin چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:21 http://www.aidin21.persianblog.com

نکنه تو هم مثل من وقتی میری تو کتابخونه صفحای بدردبخور رو کش میری؟ ولی من بیشتر اون صفحه ای که عکس رهبر معظم هست رو کشم میرم میارم خونه میزنم رو تخت خوابم !!

عمق چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 18:03 http://omgh.persianblog.com

از اینکه کتاب رو نصف کردم اصلا عذاب وجدان ندارم:))

پایتون سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 13:53 http://python.persianblog.com

خدا چقدر این مریم باحاله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد