بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

خورشید را گم کرده ام . او خود را زیر لایه های غم و اندوه پنهان کرده است . سکوت می کند و هیچ نمی گوید . من حرفهای روزهای اولش را فراموش کرده ام . آن روز که باد می آمد و اشعه های خورشید از پشت شیشه ماشین صورتم را قلقلک می داد ؛ یادم نبود از او بپرسم که هنوز من را دوست دارد. حالا او را گم کرده ام . و او زیر هزاران حلقه دود و مه فرو رفته . و دیگر من را نمی خواهد . من مهربانی را در چشمهای او گم کرده ام . < و دستم به او نمی رسد > می بینی ؛ دارد برف می بارد . پس باور کن که خورشید را گم کرده ام . در مورد سوال پایین که شاید کمی هم مسخره به نظر می رسه باید بگم این جمله رو همیشه استاد آمارمون در برابر ما دانشجوهای پر مدعای بی معلومات بکار می برد . می گفت اگه فرض کنیم این عدد ثابت ده باشه و یه نفر ادعاش ۵۰ . بنابراین معلوماتش باید بشه ۱/۵ . پس می بینید که رابطه عکس دارند . و فکر می کنم هیچ وقت این عدد ثابت صفر نشه . با این حال مرسی از دوستان که حرفهای جالبی نوشته بودند .
نظرات 16 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 21 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:51 http://nana.blogsky.com

لینکیدم!

نانای مهربونم مرسی از لطفت . فقط اینکه امیدوارم حالت خوب خوب باشه همیشه . امروز برف بازی یادت نره !

شین جمعه 21 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 14:19 http://forough.blogsky.com

بیا برا اومدن خورشید بریم دنبال‌اش.
قصهء حسنک کجایی رو یادت هست؟ نه اونی که تو کتاب درسی بود، اونی که راه افتاد و رفت تا بلندای کوه ...

وهم سبز جمعه 21 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 15:40 http://vahmesabz.blogsky.com

اگر دستت به او نمی رسد وپشت ابرها رفته تا به آنها که دوستشان برف است مجال دیدنی دوباره دهد دلتنگ نباش وصبر کن .از آمدنت ممنون

مریم جمعه 21 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 22:57 http://jelveyedeldaar.blogsky.com

سلام . خوبین؟ قشنگ می نویسین ... امیدوارم که دیگه دندونت درد نگیره ... خورشید می خواد قایم موشک بازی کنه!
فرصت کردی به من هم سر بزن خوشحال میشم .شاد باشی و سلامت .

ساغر شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:42 http://asleghazieh.persianblog.com

فائزه جونم. همینجوری الکی خیلی دلم میخواد ببوسمت.

دیوانه شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:34 http://divane.blogsky.com

تو چرا حرفاشو فراموش کردی و حالا غصه الکی می خوری .
اگه اینطور بمونی
خورشید خیال می کنه بودنش هیچ تاثیری نداشته .

آلا شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:36 http://alagarson.persianblog.com

استاده میشناخته شما مدعا هارو .با این وبلاگ شیکسته ات یه حرفایی رو تای نمیکنه

حباب کوچک شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:37 http://leilymadani.blogsky.com

اسم شما فائزه است. بابا به دوستات بگو تو بدون امضایی. اینجا قراره من حباب باشم و تو بدون امضا. نه؟
باشه.

ناناهیتا شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:09 http://nanahita.blogsky.com

از اینکه به من سر زدی ممنونم. بازم از این کارا بکن.

انسان مه الود شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:36 http://ensan.blogsky.com

همیشه بعد از یک روز برفیه که خورشید قشنگ ترین چهره اش رو نشون میده. فقط یک کم باید منتظر موند .

عمق شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:50

امروز از دانشگاه رفتم تا انقلاب کتاب بخرم...پیاده رفتم...دیشب دوباره کابوس تکرار شد...خواب هام بستگی به لبخند یا اخم اون پیدا کردن تا رویایی شیرین باشن یا کابوسی شاید هولناک....

شادزی شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 14:22 http://shadzii.persianblog.com

عجب...

[ بدون نام ] شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 21:29 http://aidin21.persianblog.com

خورشید رو فعلا بی خیال شو ُ منو بچسب!!!!

ساغر یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:44 http://asleghazieh.persianblog.com

نه دروغ میگه منو بچسب

انیتا یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:31

من وضعم از تو بدتره چون هم خورشید و هم ماه و هم ابرهای شیطون و هم کوه های سپید (البرز) با من قهر کرده اند :(... همه شون!!!!
باید همه شونو در خودم پیدا کنم یا بسازم... هنوز امیدوارم... پس زنده ام!!!
مرسی که حالمو پرسیدی... امتحان دارم و سرم خیلی شلوغه... اما شماها رو از یاد نبرده ام!!
روت کانال خیلی درد نداره... اما مطب دندونپزشکی خیلی درد داره!!! البته اگه دکترش خوب و با مزه باشه، نه!!! (آخی یاد دکترم افتادم که منو همیشه می خندوند و خیلی شیطونی می کرد!!! خیلی هم بامزه و بانمک بود!) :)

المیرا دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 22:22

آخییی اینجا فخری و آناهیتا هم کامنت گذاشته بودم و من با اسم ساختگی قبلیم........
پیر شدیم بابا ای بابا..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد