بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

(۳)

نوشتی سه روز است مردی.نه . اشتباه می کنم . تو مرده ای . و سه روز است که اشباح وار زندگی می کنی . و من تازه بالای سر قبر تو رسیده ام . انگشت می کشم به خاک روی قبر . انگار سالیان طولانی است که مرده ای . راستی تو کی مردی ؟ حتما از زمانی که دلت خواست رویای آب و باد را ببینی ! نوشتی کسی نمی تواند به تو نزدیک شود . چون مرده ای .  و من چهارشنبه برای تو گریه کردم .
خاموش شد
و پهنه وسیع دو چشمش را
احساس گریه تلخ و کدر کرد
آیا شما که صورتتان را
در سایه نقاب غم انگیز زندگی
 مخفی نموده اید
گاهی به این حقیقت یاس آور
اندیشه می کنید
که زنده های امروزی
چیزی جز تفاله یک زنده نیستند ؟
به من می گویی : دلم نمی خواهد زندگی تو سگی باشد . نمی دانم چه بگویم .برای تو چه فرقی می کند ؟ چرا اصرار می کردی ؟ اگر تو مرده ای چگونه به خوابم آمدی و برایم کتاب سال بلوا صفحه صد و نود و هشت را خواندی . همان صفحاتی که من دوستشان دارم . مگر مرده ها به خواب زنده ها می آیند یا بر عکس ؟ بی خیال شدم . تو هم بی خیال من شدی و گفتی : گور باباش ! یادت هست ؟ و من نمی دانم چرا وقتی شعر فروغ را خواندم اشکهایم روان شد . و احساس کردم چقدر سینه ام تنگ است ! نوشتی هی می خوابی و خواب باد و آب می بینی .نه . کابوس زندگی را می بینی .نوشتی هیچ کس دستش به تو نمی رسد . تو در قفسی دور افتاده ای . و اگر کسی صدای گنگ فریادت را بشنود تو بوی میت می دهی . راست می گویی هیچ گاه نخواهم فهمید مردگی تو چگونه است . هر کسی باید راه خودش را برود . و تو از اول خواستی که مرده باشی . تو باز هم نوشتی . نوشتی . و من ساکت برای مردن تو گریه کردم .
نظرات 3 + ارسال نظر
شهریار یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 15:50 http://WwW.SHahriar.Blogsky.Com

یک جورائی نوشتی همچینی آدم یک جورائی می ترسه بابا فکر ما پیرمردها رو هم بکن قلبمون جواب نمیده وااااای

فرا یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 17:37 http://gastby.persianblog.com

چه وبلاگی عالیه

مهستا یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 20:08 http://mahasta.blogsky.com

۴ ساله مردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد