بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

برگریزان(۶)

وقتی به باغچه سر زدم
همه گلهای نرگس را چیده بودند
سهم من
چیزی نبود به جز
برگهای سبزی که لمسشان کردم .
غصه نداشتن
غصه نبودن
من همیشه دیر رسیده ام .
2004/2/28
نظرات 3 + ارسال نظر
بانوی باران چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 01:32 http://pouyehm.persianblog.com

این حس دیر رسیدن .......داشتن و به راحتی از دست دادن همه رو آزار میده حس ترسناکی مگه نه؟

صورتک چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 19:54 http://ma3k.blogspot.com

دیر رسیدن ولی بهتره باور کن!:(

حسین یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 22:14 http://eshgh1.persianblog.com

شعرهاتون فوق العاده است....خوشحالم اینجا رو پیدا کردم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد