بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

یلدای من

پنج شنبه 04 دی 1382
فاصله من و تو 
خطوط عابر پیاده بودند
زمان گذشت 
و چراغ هرگز سبز نشد !



● دیگر از فرسایش ترسی ندارم .
فرسایش روز مرگی ها .
فرسودگی از دوست داشتنهای بیهوده .
فرسودگی این 5 سال .
ذهنم را دیگر به اصطکاک فکرهای بیهوده نخواهم سپرد .
و آخرین ..... هستی که به او ایمان آوردم .
" تو شبنم وار روی صورتمی "
و تمام خوابهای من تعبیر شدند .
دیگر خودم را آزار نخواهم داد.
و باز بی دریغ دوست خواهم داشت .
خودم را به دست باد و باران سپردم ,
تا به پایان برسم .

Tuesday, January 20, 2004

نظرات 2 + ارسال نظر
صورتک خیالی چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1383 ساعت 00:57 http://ma3k.blogspot.com

سلاممم ُ خوبی؟ کلی دلم براتون تنگ شده بود ُ آمدم دیدم مریم هم نیست:( چی شده این عمق؟ من عمیقا ناراحت شدم که:(

مهدی چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 23:50 http://mahdi.tk

منم اینجام...منم مینویسم البته نه زیاد خوب...من هم منتظر نظرت هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد