ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
روی دستهایت لانه ای ساخته شد ؛
برای جوجه گنجشکها.
روی کلاهت برگهای خشک پاییزی ریخته ؛
به جای موهایت !
به جای دماغت هویج نارنجی درازی گذاشت ؛
که حتما غذای کلاغها می شود .
چشمهایت ؛
و شال گردنت را من می گذارم .
اما وقتی همه برفها آب شده ؛
خود تو کجا هستی؟
قلب تو اینجا باقی مانده ؛
کف دستانم و ته چشمهایم ؛
و روی لبهایم ؛
و در قلبم .