بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد ؟ یعنی تا کی من باید توی صورت آنهایی که فکر می کنند من آدم خوبی هستم لبخند بزنم و خودم را پشت ردیف دندانهایم پنهان کنم ؟ کاش می توانستم بگویم که دروغ گفتم و دروغ می گویم . چرا راحت نمی توانم به پدر و مادرم بگویم که رشته نمایش قبول شدم ؟ چرا باید همه کارهایم را از آنها پنهان کنم ؟ مثل کسی شده ام که تا خرخره در لجن فرو رفته است .
 از خودم متنفرم . از این زندگی . از آدمها .
از تو هم.

نظرات 5 + ارسال نظر
بارون دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 17:32 http://baroon.blogsky.com

ای بازیگر
گریه نکن
ما «همه‌مون» مثل «همیم»
...

الهه چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 14:10

تو هدفتو پیدا کردی ولی اگه تو هدفت موفق نیستی دلیل نمیشه به همه چیز همه کس بدبین و تنفر داشته باشی .. تو داری یه جای راه رو اشتباه میری .......................... فکر کن یه کم به خانوادت به اینکه کجایی و چه جوری داری زندگی میکنی ..

نانا چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 14:26

از من چرا؟

مجاس یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 19:11

مبارک باشد

المیرا یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 14:15 http://foursteps.blogspot.com

نقاب ها رو همه ی ما داریم. برداشتنشون هم بهایی داره که باید پرداخت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد