بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

O lord can u kill me

وقتی می گفت : برو ؛ بمیر !

نمی دانست که قبل از آن هزار بار مرده ام .

با گریه گفتم : نگران نباش . بالاخره روزی خواهم مرد !

روزی خواهم مرد ؛

و از اینکه هزینه زنده بودنم را بپردازی ؛

راحت خواهی شد.

دیگر مایه عذاب نخواهم بود .

کاش جرات داشتم به نفسهایم پایان دهم .

هزار بار دیدم که خودم را کشتم؛

و از جنازه ام وحشت کردم.

هیچ کس کابوسهایم را ندید .

هیچ کس گریه های بی امان شبانه ام را نشنید.

هیچ کس دردهایم را نفهمید .

صبح که بیدار شدم از تمام مردان روی زمین متنفر بودم .

نظرات 12 + ارسال نظر
بارون یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:54

دوست دارم این تنفر رو
دوست دارم

مریم میرزا دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:59

چون تنفر انگیزند عزیزم... تلاش هم می کنند که باشند بیشتر و بیشتر...

گناه دریا سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 13:53 http://sin-sea.persianblog.com

همدردیم اما هیچوقت حس تنفر تو خودم به وجود نمی آرم. اونوقته که به خودم شک کنم. همه چیز درست می شه. باید بشه

الهام پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 13:11 http://zamzame.blogsky.com

سلام. تو بازخورد وهم سبز باز دیدمتون. اره وهم رو منتقل کردم ولی نمی دونم کی باز می نویسم اونجا وایا باز می نویسم. فعلا تو اینجا می نویسم با یه حس وحال ونوع دیگه.خیلی ممنون که به من اینقدر لطف داری.

نانا پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 21:42

منم

گندمین جمعه 18 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 23:52 http://gandomin.com

تلخه!

الهه شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:34

روزی میرسد که با از دست دادن همین مردانی که متنفریم اونقدر متاثر میشویم مثل همین فاجعه دردناک سقوط هلی کوپتر .... ما همه آدم هستیم و روح خدا در ما دمیده شده ..چرا بایستی مرده پرست باشیم ...پس حتی اگر محبت ندیدی محبت کن تا شرمنده کنی .. تا هیچوقت پشیمون نشوی ...

المیرا شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 16:30 http://foursteps.blogspot.com

دردهایت را خودت بفهم یا بگو تا بفهمم یا بگم تا بفهمی... همه اش بازی است.
گاهی تلخ
گاهی شیرین
زندگی همینه.

پانی شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 21:29 http://sweetdreams.persianblog.com

بوی بارون میاد...بارون غم انگیز پاییز

انسان مه آلود یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 13:02

آخر آخر همه مجبور میشیم که قبول کنیم زندگی همینه!

[ بدون نام ] شنبه 26 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:06 http://shadzii.persianblog.com

من وقتی وحشت دیگران رو از مرگ من دیدم وحشت کردم..

اشنا شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:45

ولی خیلی شیرینه ای کاش اقلا من جرابشو داشتم چون دیگه نمیتونم تحمول کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد