بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

حس خوب ِزن بودن

تو از مادر شدن چه می دانی ؟

ـ حس ِتکان خوردن یک موجود ِزنده در درونت

ـ رشد ِ نه ماهه عشق زیر ِ پوست ِ تن

ـ نفس کشیدن های پی در پی و درهم

ـ لذت ِبدنیا آمدن و درد کشیدن برای تولد ِزندگی ِدوباره

ـ و لمس ِ دستهایی که همیشه از دستهای تو کوچکترند !

آیا چشیده ای ؟

من ؛

اگر با تو همخوابه می شوم

برای داشتن ِهمین لحظات است ؛

نه هیچ چیز دیگر !

نظرات 21 + ارسال نظر
erfanet شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 21:43 http://ss57.blogsky.com

سلام دوست عزیز
متن قشنگی گذاشتی
موفق باشی
اگر با تبادل لینک موافقی برام پیغام بزار
مرسی
بای

ملاحت شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 22:35

من اگه مرتکب چنین خبطی بشم / از رو پستیمه / تو باز رحمتی به خدا

leepo یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:00 http://www.leepo.persianblog.com

یه کم با انصاف باش.
آدم با یکی همخوابه نمیشه صرفا به خاطر یه دونه اسپرمی که این روز ها میشه حتی از در مغازه خرید....اون موجودی هم که ذوقش رو می کنی ارزش این همه ذوق رو نداره ...به گمانم البته.

[ بدون نام ] یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:10 http://paraddox.blogspot.com

oh no please!...
have sex for the sex and love; have the kid for having the kid; don't mix them up...
taze to ke lezzat' ya darde 9 months of pregnancy and labor ro nakeshidi... how can you fancy them?.... no, be more realistic plz
-------------
the painting down is very funny but sarcastic... the woman is dressed like early 20's century's maids.... why?!... but wait a min., seems you are kid of a feminist...yeah?!!!..........i'd never noticed it

مدیر یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 13:53 http://iust70.blogfa.com

فائزه عزیز درود
اول ممنونم از حضور زیبایت در محیط آلاچیق.
دوم نوشته ات زیبا بود. اما فکر نمیکنم حتی فمنیست ترین خانمها هم از آنچیزی که گفتی آن هدفی را داشته باشند که اولش گفتی.
به هر حال ارادتمندیم.
بدرود

۶۱۴ یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 19:01

... ؟

لوتوس یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 19:24

هیچ وقت دوست نداشتم و ندارم بچه ای به دنیا بیارم
دلم از به دنیا امدن بچه های کوچولو می گیره فائزه ...دلم می گیره...دنیا براشون خیلی تاریکه ...

المیرا یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 23:19

:O

بانوی اردیبهشت دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 00:51 http://banoyeordibehesht.persianblog.com

نمیتونم حسم رو در مورد نوشتت بنویسم...عاشاقه دوست داشتم نوشتتو

بلانش دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 18:40

و لمس ِ دستهایی که همیشه از دستهای تو کوچکترند !

من این جمله رو واسه خودم برداشستم ... خیلی قشنگ بود منو اروم کرد امروز ...

Alireza سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:57 http://www.an-indomitable.blogspot.com

منم این حس خوب زن بودن رو می پرستم و نفس کشیدنهای پی در پی و در هم رو

سیروس سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:15 http://sj.blogsky.com

۱- بعد میای میگی فمنیست نیستی.
۲- بعد همتون میگید مردا دغلبازن و زنها مظلوم.
۳- اگه همه اینجوری فکر میکردن الان تهرونو بچه برداشته بود.
۴- فکر کنم معلومه از لحنم که با بانوی اردیبهشت موافق نیستم.

مدیر سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 13:51 http://iust70.blogfa.com

درود
تحت عنوان "ازدواج: هندوانه ناگشوده" به روز گردانی شد. لطفا مراجعه فرمایید.
بدرود

المیرا سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 19:44 http://foursteps.blogspot.com

بی انصاف همش این نیست که! بعدشم یه روز دستهای کوچکتر می شن دو برابر دستای تو!‌ اون وقت چی؟
ولی اگه حست همینه خب همینه دیگه.

کوثر چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:37 http://www.chonasim.blogfa.com

فائزه جون خیلی قشنگ می‌نویسی ولی اون فائزه‌ای که من یادمه با احساس و روشن بود اما این نوشته‌ها درعین زیبایی تلخ و تاریکن. چرا؟
عزیزم من تازه وبلاگی شدم. اگه بهم سر بزنی خیلی خوشحالم می‌کنی.

بلانش چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:27

کجایی عسل؟

هاله چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 20:18 http://shabdareshab.blogspot.com

نوزادی که می آید و دستانش به ذره ای درون دستان پدرش شباهت دارد ثمره ی عشقی ست جاری میان من و او. عشقی که روز قلب هایمان را در آمیخت که من امروز از دیدن کودکم به خود می بالم ...
چه طور می شه که کودکی بدون عشق به این دنیا بیاد؟!کودکی هر بار با دیدن چشم هایش آن لحظه را به یاد می آوری...
با خوندن نوشتت من که یه زنم حس تهی بودن کردم و اگر مرد بودم به خودم می شکستم.بی انصاف نباش،حداقل با خودت...

سجاد پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:45

هیچ وقت قیافه ی خواهرم یادم نمیره وقتی اولین بار بچه اش تکون خوردش :)

ارغوان جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 00:05 http://sayeharghavan.blogfa.com/

سلام دوست خوبم/ این بار ارغوان تنهائیش را بر روی تابلوهایی از جنس احساس ترسیم کرده است و منتظر شماست/ شادزی

‌Brightness شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 16:39 http://foorough.blogfa.com

بگم که بغض گلومو گرفت دوباره؟

م.پارسا سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 17:06 http://www.blackest.tk

سلام
وبلاگ قشنگی داری.یعنی یه جورایی متفاوته.
دوست دارم با هم تبادل لینک داشته باشیم
موافقی؟
به منم سر بزن
موفق باشی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد