بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

kainophobia

امروز که این صفحه مجازی وارد سومین سال تولد خود می شود از کابوسی وحشتناک بیدار می شوم . خواب زنی فناناپذیر را دیدم که به جلدم رفت . من به خواب فرو رفتم و او به جای من بود .شاید ؛او خود من بود . خود نترس و شجاع من که از هیچ چیز نمی ترسید .دیشب وقتی باران بارید بیدار شدم . با چشمان بسته قطره های باران را می دیدم که چه نرم به روی زمین می نشست و لبخند زدم و از ذوق اولین باران پاییزی دوباره به خواب رفتم . دیروز با دیدن بچه های دانشگاه (خبر جدید اینکه موسسه ما به دانشگاه تغییر نام یافت !) بسیار خوشحال شدم . پایان نامه الهه بود . در طول ترم گذشته زحمت زیادی کشید و نتیجه اش را دید . دیروز استاد راهنمایش آقای زاویه حرف جالبی در مورد خواب زد که خواب واقعیتی است بدون هزینه . تو می توانی سقوط ؛ سیری و یا هر چیزی را براحتی تجربه کنی و من براستی حتی مرگ را در خواب تجربه کرده ام . وقتی از سالن خارج می شد بلند گفتم از حرفهای شما لذت بردم مخصوصا حرفهایتان در مورد خواب و واقعیت . و او گفت اگر می خواهی باز هم بشنوی بیا و سالن را ترک کرد و من نمی دانم ؛بدنبالش نرفتم . انگار ترسیده باشم .وباز این ترس لعنتی بسراغم آمد .
نظرات 5 + ارسال نظر
میلاد دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 http://radiojibi.blogsky.com

سلام. خوبی؟ پسری. به منم لینک می دی؟ نوشته هات رو خوندم. آدما از چیزی که نمی بینن می ترسن...

سمفونی شعله ها سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 00:09 http://symphony-sholeha.blogsky.com

بازم میگم: از هر چیزی که میترسی خودتو بنداز توش تا ترست بریزه!
تکرار علامت تاکید است!

Alireza سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:39 http://www.an-indomitable.blogspot.com

hame ja harf az baroone dishaabe, vaghti adam jashe tavallod migirke dige tarso nabaayd bahoone kone

همدم سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:21 http://www.hamdamms.mihanblog.com

درود، دردهایت را بیرون بریز تا شاید روزی جایی برای اندکی خوشی در درونت حس کنی...

الهه سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 14:06

تولد وب لاگت مبارکا بادا ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد