بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

من و دلم هرگز نبوده ایم با هم تا یک بهار

و در زندگی من

نبوده است جز یکصد نو بهار

*****

من

میخ کفشم

از هر تراژدی گوته

دردناکتر است

*****

می آیی

عنق تر از عنق

می گزی پوست گوزن دستکشت را

می گویی :

راستی

خبر داری؟

دارم شوهر می کنم

بکن!

به درک!

خیال می کنی از پا در می آیم ؟

چه باک!

ببین

آرامم

آرامتر از نبض یک مرده!

*****

اگر می خواهید

حتی از نرم نرمتر می شوم

مرد

نه

ابری شلوار پوش می شوم

******

من از هر چه مرگ بیزارم

من عشقم زندگی است.

ولادیمیر مایکوفسکی

نظرات 3 + ارسال نظر
سمفونی شعله ها پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 14:16 http://symphony-sholeha.blogsky.com

سلام یار دبستانی من
روز دانشجو مبارک!

یه غریبه پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 18:28 http://www.fereshteyeasemani.persianblog.com/

من می گویم تا پرنده ای اسارت را از پشت میله های قفس لمس نکرده باشد مفهوم آزادی را نخواهد شناخت.


من می گویم تا پای مسافری خستگی پیمودن را تجربه نکرده باشد لذت رسیدن را درک نخواهد کرد...





بلانش شنبه 18 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 22:48

تو کی اومدی ؟اونم با دس پر !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد