بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

می دانم

خیال هیچ در سرم

و همین روزهای م را سختتر می کند!

سکوت می کنم ؛

(بغض نبودن از همان سال تحویل شروع شد . به مریم گفتم هر روز که بیدار می شوم بزرگ و بزرگتر می شود )

شاید دوست داشتنم

تا ته دنیا

برای خودم بماند .

نظرات 7 + ارسال نظر
ملاحت سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 17:06 http://pizzasabzijaat.blogspot.com

آره دیگه
گفتم امسال بلکه فرجی شه
شما راحت شین از دست ما D:

قاصدک چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 14:47 http://www.chonasim.blogfa.com

چه جالب! مطلبی کوتاه دارم از هیچ و حس سکوت که هنوز پستش نکردم. احساس واقعیمه تو این روزا.

رهگذر جمعه 17 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:32

بلاخره پیدات کردم!

نمی دونم چرا وقتی این نوشتتو خوندم یه جمله از نصرت اومد رو زبونم آروم برای خودم خوندمش...می نویسم توام آروم برای خودت بخونش
...چنان در خویش می گریم که گویی گریه درمانیست
مرگی نیست!

مانا شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 18:45 http://sabztoii.persianblog.com

من هم این بغض رو داشتم. کفشات خیلی خوشگل بود.

وجدان یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:11 http://www.vejdanism.blogfa

هرچی برا خوده آدم بمونه خوبه!!!

حورا یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:05 http://h607.persianblog.com

بزرگ تر از دنیای درون تا به حال دیده ای؟ دلت می داند که چه باید بکند. تو را دارد امیدوار است ...

ملاحت یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 20:03 http://pizzasabzijaat.blogspot.com

کوشی؟
بیبیب...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد