بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

چه عجب اتاقت مرتبه!

دیشب تا ساعت ۳ بیدار بودم و داشتم کتاب می خواندم .روزهایی که امتحان دارم بیشتر کتاب می خوانم . چهارتا امتحان تئوری دادم و بقیه هم ژوژمانی است . هیچ وقت روزهای امتحان اینقدر آرام نبوده ام . کتاب را تمام کردم . کمی گریه کردم تا خوابم برد . و خوابهای عجیبی دیدم . این مدت طولانی کتابهای خوبی خواندم . مثل شوخی کوندرا که واقعا لذت بخش بود . کتابهای مارگریت دوراس و مارکز.کوری ساراماگو . داستانهای کوتاه عباس معروفی و جومپا لاهیری . الان دارم کتاب میرا ؛ اثر کریستوفر فرانک ؛ وغ وغ ساهاب و فواید گیاهخواری صادق هدایت را می خوانم . ژه ؛ اثر کریستین بوبن را هفته های پیش خریدم و خواندم . خوب بود مثل همیشه از زمین مدتی فاصله گرفتم . کتابها همیشه تنهاییهایم را پر می کنند و همین کافی است .شاید باور نکنید اگر بگویم هر شب با کتاب دریا ؛ پری ؛ کاکل زری می خوابم .گلهای گلدان یاسم را لایش می گذارم . بوی خوبی می دهد .اتاقم را مرتب می کنم تا حواسم مرتب شود . کار می کنم .فکر می کنم . می نویسم و کتاب موتسارت و باران را گوش می دهم .

نظرات 3 + ارسال نظر
بلانش چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:23

آخ میرا رو سه بار خوندم هر سه بار به یه چیز تازه رسیدم ...من که خوشم اومد ...اصولا من هم این طوری بودم الون موقع ها که سن شما رو داشتم < ولع ام زیاد میشد هعیبرم به کتابخونه ام ناخنک بزنم اما معمولا ریاضت میدادم به خودم و نمیخوندم ولی نوشتن را پیوسته ادامه میدادم ... خدا کنه حالت خوب باشه عزیز جانم ...

خانه ای از شن و مه چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:25 http://www.sandfog.blogfa.com

بین کتاب خواندن غذا هم می خوری؟
یا وقت نمی شود؟

مجاس چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:27

همفری بوگارت چیه؟ (:
رساله بنویس که رساله رو عشقه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد