بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

free

سوت بزن ؛دستهایت را از زور سرما بکن توی جیبهات مثل گردنت که فرو می بری در یقه ات؛سیگارت را آتش بزن ؛ با کبریت بی خطر ؛ و بعد با صدای بلند بخوان من از آن روز که در بند توام آزادم ؛برای همین زندگی سگیت بخوان ؛دلم نمی خواهد دیگر زنده باشم ؛ چه اهمیتی دارد ؛ پدری از خودکشی دخترش ککش هم نمی گزد بلکه خوشحال است از تمام مخارجی که دیگر نمی دهد؛نوش به سلامتی مرگ! می خواهم صد سال سیاه از یادت بروم ؛ بروم توی گور زلف بر باد بدهم ؛ به درک؛ با همه کس می می خورم تا جگرت خون شود ؛ تا سر بگذاری به بیابان و باز هم دل ای دل بخوانی ؛حالا آرامتر سوت بزن تا برای همیشه خوابم ببرد؛تف به زنده گی ؛ هم اکنون در حجره ام با مرگ هم آغوش می شوم و چقدر خوب شد مار ؛گیاه جاودانگی را خورد ( چقدر گیل گمش احمق بود که بدنبال جاودانگی می گشت) وگرنه از این هزار سال بیشتر عمر می کردم ؛حداقل بگذار دو ساعت بدون کابوس بخوابم ؛ این که می شود ؟

نظرات 3 + ارسال نظر
سارا چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:07 http://www.sarahkhanoom.blogfa.com

گور بابای همشون. خودت رو ناراحت نکن.
از ترکیب متن با اهنگ نامجو خوشم اومد.
خوب می نویسی.
خوب باشی.

ملاحت شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 19:52 http://pizzasabzijaat.blogspot.com

? ina yani free
un axe paeeni kheili ghashange
un banafshe
:)

ملودی یکشنبه 6 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:13

حجله نه حجره
حالا هر چی
اگه مطمئنی مرگ راهه خوبیه منم پایم
ولی به شرط اینکه از اونورش مطمئن باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد