بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

۵- حیرت

یک زوج جوان دارند خانه خالی را می بینند ، می خواهند بخرند ، شاید هم اجاره کنند ، منظورم از خانه ، یک سر پناه ، آپارتمانی در طبقه اول از یک برج بلند که همیشه از کنارش رد می شوم ،امروز یکی از چراهایم را نصفه نیمه پاسخ می گیرم ، بعد از یک ماه یا بیشتر ، نمی دانم ، هنوز نمی دانم ، یک سفره پهن می شود ،در آن شراب ناب است و شیر گوارا و انار قرمز و بوی خوش ، کدام را بر می گزینی ؟ گشتاسب از مانی می خواهد که جاودانه شود ، جایش را در بهشت ببیند ، دانای کل شود و روئین تن و مانی از طرف اهورا مزدا به او می گوید که یکی را انتخاب کند و مانی سفره را پهن می کند ، کدام را انتخاب می کنی؟ جاودانه بشود که چی شود ، مامان می گفت یک خانومی توی فامیل چقدر سن دارد ، قدیم به با گردو می خورده ، پیش خودم گفتم که چی شود ؟ واقعا که چه ؟ عمر طولانی می خواهم که چه کنم ؟ که این شوربختی ادامه یابد ؟ فعلا دانای کل بودن را بیشتر دوست می دارم و انتخاب بوی خوش، اما تو که بوی سیگار می دهی !!؟  

نظرات 2 + ارسال نظر
ملاحت سه‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 21:28 http://www.photoblog.com/graypixel

برم گردو بخورم:)

دوست شنبه 10 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 19:22

جاودانگی به معنای عمر مزخرف ابدی این دنیا نیست...
که در غیر این صورت پشوتن کجاست؟؟؟؟
و
هیچ دانایی بالاتر از دانایی اهورامزدا نیست...
که در غیر این صورت جاماسب میدانست که خواهد مرد پس دانایی به چه کارش می آید؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد