بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

۸ مارس

و هیچگاه یادم نمی رود ...

 

شعار آزادی سردادم
اما آنگاه که گردونه‌های آزادی
با پرچم‌هایش در همه جا به گردش درآمد.
مرا پایمال کرد
من جغد ناامیدی‌ام.

غاده السمان - از دفتر شعر "رقص جغد "- ترجمه عبدالحسین فرزاد

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 21:26

آزادی فریاد نیست یه حسه توی گلوت که نمیدونی باید قورتش بدی یا تفش کنی :که در هر دو صورت ازدستش میدی
اگه می خوای همیشه ماله تو باشه بهتره همون جا نگهش داری.


راستی این همزمانی توی دو تا وبلاگ عمدی بود یااتفاقی؟

انسان مه آلود دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 16:34

دلم این روزها فقط شعر شاد می خواهد. شعر شاد عشقولانه! امیدوارم نوای شاد زندگی ات بیشتر از گذشته بشه.

جلال سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 20:09 http://vacuity.blogsky.com/

گاهی باید راحت، بدون هیچ پیچشی حرف خودمان را بزنیم. چرا شعرهای ناامیدانه، چرا مبهم گویی؟ بگو، بگو ..! فریاد بکش و وجودت را اعلام کن ... آنچه می خواهی باش

المیرا چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:22

همزمانی فائزه چیز عجیب غریبی نیست. بهش فکر می کنی و می کشی طرف خودت...
چیزایی رو بکش به طرف خودت که دوست داری که شادت می کنه که سرحالت می کنه که حقته.
حق تو واقعا بهترین حال و شادمانیه. ازش نگذر..

ملاحت چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 16:51 http://aks.aminus3.com

یه اتفاق بد ... یه اتفاق بد
:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد