بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

نفرین ابدی

زن گفت در یکی از شهرهای عراق زندگی می کرده ، اما وقت جنگ به سوئد مهاجرت کرده و الان آنجا زندگی می کند و سالی یکبار برای دیدن خانواده اش به عراق می آید . خانوده اش به ایران نیز سفر کرده اند و خودش نیز می خواهد چند ماه آینده به ایران بیاید .ایران را دیده و خیلی دوست دارد .دروغ نگویم یک سوپر مارکت نسبتا ً کوچک در یکی از خیابانهای نجف که به وادی السلام  می خورد پیدا کردم  و بستنی قیفی خریدم .

فکر می کنم زندگی در آنجا واقعا ً سخت باشد. چون سراسر بدبختی است و مردم این کشور دائما ً در حال جنگ بودند و هستند . با ایران ، کویت و حالا هم امریکا .نمی دانم به چه چیزی دل خوش  اند .

شاید از آن نفرین تاریخی باشد این شور بختی .


نظرات 4 + ارسال نظر
lotus جمعه 24 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:29

گاهی با خودم فکر میکنم یعنی میشه ما ها دنیای بی جنگ را ببینیم؟!

منصوره جمعه 24 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 22:56 http://fasleno.blogsky.com

فکر می کنم همین باشه..

سفر فکر می کنم بهترین اثرش همینه که ذهن آدمو عوض می کنه..باعث میشه یه کمی از قالبای روزمره مون در بیایم..

شاد باشی

حورا یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 21:39 http://h607.persianblog.ir

فکر کنم ساده باشد. فقط جای آنها را با ما عوض کن.. ما هم دل خوش می بودیم و دل خوشی/ناخوشی مان سؤال آنها می شد. آدمی گویا عادت می کند..

سیما دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 19:28

وقتی امروز بهم گفتی چرا به وبلاگت سر نزدم نمی دونم از کجا فهمیده بودی اما انقدر از خودم بدم اومد و چقدر بیش از آن از تو خجالت کشیدم. با اینحال هنوز تا الان به عمق این زمان پی نبرده بودم. الآن تازه فهمیدم که انگار دو سه ماهی هست که من نوشته هات و نخوندم. شاید وقتی به این روزهای من برسی مسئله گذشت زمان رو از نگاه من درک کنی و تو هم اونروز تازه بفهمی که من چی می گم. به هر حال تا می تونی با هر کس که دعوتت می کنه به سفر برو . واقعا که روی روحیه آدم تاثیر بسیار خوبی خواهد داشت و یاد آن تا پایان عمرمان با ما خواهد بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد