بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

اکنون چه می کند ؟ کجاست ؟ کسی که فراموشش کرده ام .

این چند وقت فقط به مرگ فکر می کردم   .  

نمی دانم . آیا کسی که می میرد می فهمد که مرده و دیگر تمام شده و کابوسش پایان یافته و اطرافیانش را رها کرده و رفته ؟ 

خواب می دیدم فرار می کردیم . با هم . به جایی که نمی دانم کجاست ؟ 

دلم خیلی تنگ است . خیلی . دلم فریاد می خواهد از پس این همه آرامش .

نظرات 4 + ارسال نظر
Alireza چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 21:38

midooni, eteghaad nadaraam be faramooshi, amma ye chizi, yek mahe daraam dobare fekr mikonam ke un webloge khako khol gereftaro dasti roosh bekeshamo.... amma hanooz vaght mikham

مانا پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 23:07 http://sabztoii.persianblog.ir

آخه چرا دلت گرفته؟ امیدوارم که دلت باز بشه و شاد باشی

shahab جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:59 http://mobasheri.khazzeh.com

فکر می‌کنم کسی که می‌میرد تمام می‌شود. دست‌کم اینی که وقتی زنده بوده، دیگر نیست. حالا که این طور می‌اندیشم، پس چه اهمیتی دارد که بعد از مرگ کابوس داشته باشم یا نه. بعد از مرگ یا نیستم یا دیگر اینی که حالا هستم و دارم کابوس می‌بینم، نیستم.

سیما جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 20:33

من که معتقدم ما همه الان مرده ایم پس باید منتظر زنده شدنمان باشیم. اما حتی می توان در این مرگ فریاد کشید. آرامش کلامی است که نباید باشد. خود را و ما را گول نزن. زندگی را فریاد بزن به زودی جواب خواهد داد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد