بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

روزانه

از اینجا که محل کار من است ، وقتی پنجره هایش را صبح باز می کنم ،نور می ریزد و هوای خنک پائیزی . صورت ترانه علیدوستی در فیلم درباره الی روبه رویم ظاهر می شود و صدای جیغ بچه های مدرسه دخترانه آن طرف خیابان می پیچد توی گوشم .  

مردمان متفاوتی اینجا می آیند ، شاد ، غمگین ، معترض و عصبانی ، مهربان و با دقت ، عجول و بی حوصله و گاهی مرمانی که مال این کشور نیستند . 

فرصت سر خاراندن ندارم . 

اینجا همه چیز تحت کنترل است ، دوربین ها ما را می پایند و شنودهای تلفنی به راهند .خوب است که فکرم را نمی توانند بخوانند و دلتنگی هایم را نمی فهمند . 

هیچ چیز مانع من نیست . هیچ چیز نمی تواند مانعم باشد .نمی گذارم چیزی مانعم شود برای رسیدن به هدفم . 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد