بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

دم صبح

روی شنهای نرم کنار ساحل اقیانوس می دویدم ، انگار که دنیا را به من داده باشند ،پاهایم خیس نمی شد ، فقط توی شنهای نرم و طلائی فرو می رفت ، روی آب راه می رفتم ،  

و در آسمان آبی دو تا قایق شناور بود که در بادبانهایشان باد جریان داشت . قایق پرنده . 

سبک و شاد . مثل بچگی هایم .

نظرات 2 + ارسال نظر
حورا شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 18:07 http://h607.persianblog.ir

حالم خوب شد.. چه تمیز.. چه نور قشنگی..
راستی دلم برات تنگ شده

حورا یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 18:16

ایران نیستم :( ولی بعدا می بینمت..
فیس بوک هم نیستی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد