بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

از میدان آزادی متنفرم . فقط آن روز عاشقش بودم،دو روز قبل از کودتای سیاه ، 4شنبه که از 4راه ولیعصر تا خود میدان پر بود از رنگ  شادی و عشق و محبت ، بدون ترس و ناامنی . 

همه اش کتاب گوجه های سبز هرتا مولر توی ذهنم است .  مثل این روزهای اینجاست.

نظرات 1 + ارسال نظر
static شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:34 http://www.1more.blogfa.com

( میدانید، من میتوانم به همه جا سر بزنم و تازه میفهمم که بر من چه گذشت؟ در راه دخترک جوانی را که هم سن و سال من بود دیدم، که درخیابان یکی از شهر های اروپا آکاردئون مینوازد و عابران برایش پول میریزند، دخترک نه چادری داشت و نه برادر یا پدرش همراهش بودند. او به مردم لبخند میزد، به او حسرت خوردم ) ... !!!

( کاش این یگانگی را میشکستید، کاش باشند در میان شما کسانی که سکوت میشکنند و سنگ نمی اندازند و لگد و مشت نمیزنند. من در جستجوی اینان در تمام جهان خواهم گشت ) ... !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد