بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

صبح دیگری در راه است

شاید به اندازه این چهار سال که چه زود و سریع گذشت، تا روز ژوژمان راه باشد ، من همچنان در زیرزمین خانه ایمان در حال بافتن رشته های نخ به هم هستم و در سرم با تو زندگی می کنم . رویای زیستن با تو هنوز با من است .  

شمارش معکوس تمام شد اما روزش دوباره تغییر کرد و نمی دانم خوشحال باشم یا نه . هفته آینده . شاید هفده اسفند یا نوزده اسفند روز قضاوت باشد .  

خوشحالی من بیشتر به خاطر چاپ کتاب ذوب شده آقای معروفی عزیز است که پشت ویترین انتشارات نیک را پر کرده بود و حالا یکیش را دارم .

نظرات 1 + ارسال نظر
بالا افتادن سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:19 http://haleh.blogsky.com

baraat arezooye movafaghiat mikonam vaseye rooze zhoozhmanet :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد