بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

وداع

نمی توانستم تمام احساسم را از نیامدنش در یک اس ام اس جا بدهم و برایت بنویسم که چقدر درد کشیدم آنروز . فقط نوشتم که نیامد و ازش بدم می آید . قرار نبود کینه در دلم جای بگیرد . من هیچ وقت از کسی کینه ندارم و این اولین بار بود که نوشتم ازش متنفرم و تو از آن سر دنیا پیغام دادی که هیچ وقت از کسی متنفر نباش . می دانم . اما این روزها کنار دریا موقع پیاده روی دوچرخه سواری غروب و شب هر بار که فکر کردم نتوانستم فراموش کنم و البته دیگر فراموش کردم و روزهای گذشته را پاره کردم ریختم دور و روزهای تازه را با فراموشی آغاز کردم و به ریش خودم و خودت و همه دنیا خندیدم و بی خیال طی کردم .همه بهم گفتند خوش بگذران و بخند و خوب باش و با سال جدید زندگی جدیدم را آغاز کردم و فکر کردم که تو مردی و دیگر نیستی . 

نظرات 2 + ارسال نظر
مسلم یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 19:32 http://nazaratemardomi.com

تسلیم مطلق بفرمان

حضرت حق سبحان م الله آقا ابراهیم میرزایی

تنها راه نجات آدمیان است

بابک یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 13:00 http://bishehsar.blogsky.com

کاش می شد بعضی از اشتباهات رو جبران کرد
ما یادمون میره که شاید بقیه هم مثل ما ممکنه اشتباه کنه
........
ببخشید در مورد خودم گفتم - آخه مطلبت منو یاد گذشته انداخته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد