بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

زیر دوش که می ایستم ، بوی عرق و خون و شکلات می دهم ، 

  از گرمای هوا ، شکلات مرسی توی کیفم آب می شود و تمام خاطراتم بوی تلخی شکلات می گیرند ، تمام شعرهایم ، غصه ها و دردهایم ، داستانهای بی سر ته ام .موبایل بنفش ام شکلاتی می شود .برگه سونوگرافی که هنوز به دکتر نشان نداده ام . ماتیکهایم ...انگشتانم را توی دهنم می برم . اما دیگر همه چیز آغشته شده و پاک شدنی نیست .مثل بعضی چیزها که در زندگی هیچ جوری پاک نمی شود ، و هر کار می کنی که از بین بروند باز هم آن ته ها چیزی مانده .

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 12 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 20:04

بوی شکلات و عرق زیر دوش حل میشه و از بین میره.اما بوی خون.....
در بهترین حالت حداقل یه هفته می مونه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد