بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

می بینی همیشه فاصله غم و شادی چه کوتاه است . برهنه نشسته ام سر توالت فرنگی حمام و قطرات آب از روی تنم می چکد ، هیچ صدایی نیست فقط گاهی از شیرآب صدای زوزه گرگ می آید ، گریه می کنم و صدای شما می پیچد توی سرم که خیلی خوشحال هستید از موفقیتم ...غم جایش را داد به شادی .دلم می خواهد از همه چیز دور شوم ، از اینجا بروم . کاش می شد گم و گور شوم..همه اش به خودم می گویم تا کی ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد